مینیمالیسم

ساخت وبلاگ


اولین بار که با مینی‌مالیسم آشنا شدم دانشجوی معماری بودم و از طریق میس ون در روهه و جمله معروفش "لِس ایز مور" . اون زمان من علاقه‌مند به طراحی مینیمال و فانکشنال بودم (که البته از دید اساتید اون زمانم اصلا خوب نبود) اما خوب فکر نمی‌کردم تو زندگی هم اینجوری باشم، هرچی جلوتر رفتم و مطالعه بیشتر داشتم دیدم عملا تو زندگی هم مینی‌مال رفتار می‌کنم.
حتی تو حرف زدن همیشه ترجیح دادم کم گوی و گزیده گوی باشم تا خوش‌سخن و پر حرف؛  این گزیده انتخاب کردن تو خرید کردن هم همیشه همراهم بوده،هیچ وقت هزارتا کفش نداشتم، ممکنه هزینه ی چند تا کفش رو به یه کفش بدم اما همون کفش رو سالها می‌پوشم اون قدر که کفش پوسیده بشه.
.امروز داشتم با خودم فکر میکردم خیلی از ماها ناخودآگاه مینی‌مال زندگی می‌کنیم بدون اینکه دقیقا بدونیم. متاسفانه تو فرهنگ مصرف‌گرا ‌پرورِ جامعه‌ی مدرن این مینیمال بودنمون ارزش محسوب نمی‌شده و گاهی مجبور به سانسور کردن خودمون شدیم و نگفتیم چطوری زندگی می‌کنیم.

حتی سریال‌ها، فیلم‌ها و تبلیغ‌ها به گونه‌ای هستند که تعریف‌ها رو تغییر دادند، باور جامعه بر این هست که کسی که مینی‌مال زندگی می‌کنه پس لزوما نباید شیک باشه یا نباید خیلی چیزها داشته باشه و با کیفیت انتخاب کنه، اگه دو جفت کفش داره پس حتما آدم خسیسی هست و اگه لب‌تاپ اپل داره پس الکی شعار می‌ده که مینی‌مال هستم، درحالیکه "مینی‌مال بودن یعنی هوشمندانه زندگی کردن، یعنی گول تبلیغات رو نخوردن و انتخاب‌های عاقلانه داشتن.

تغییر...
ما را در سایت تغییر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : marygrafy بازدید : 111 تاريخ : يکشنبه 26 خرداد 1398 ساعت: 11:22