تغییر

ساخت وبلاگ
دیروز توی جلسه فائزه حرفایی بهم زد که چشمامو باز کرد. و امروز فریبرز حرفایی زد که من چشمام باز بشه بیشتر به روی رابطه با خودم و رابطه ی خودم با فریبرز. چقدر استاندارد هام پایین بود.کاش زودتر برم سفارت و ویزا بیاد و من پرواز کنم و برم از اینجا و تمام این 40 سال و چال کنم توی ایران و برم امریکا. + نوشته شده در یکشنبه چهاردهم اسفند ۱۴۰۱ ساعت 22:17 توسط maryam  |  تغییر...ادامه مطلب
ما را در سایت تغییر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : marygrafy بازدید : 64 تاريخ : دوشنبه 7 فروردين 1402 ساعت: 20:09

امسال هم گذشت و من میخوام بهت بگم مریم جان میدونم رنج های زیادی کشیدی اما بهت افتخار میکنم که جنگیدی و ادامه دادی. گاهی وقتها ترسیدی و فکر کردی توی مشکلات غرق شدی اما در آخر از پسش بر اومدی.میدونم تلاشت رو کردی پس اشکالی نداره اگه گاهی کم آوردی یا در جا زدی . یه وقت هایی اشتباه کردی وبه خودت یا دیگران آسیب زدی اما همین کافیه که برای جبرانش تلاش کردی.میدونم بعضی چیزا اونطوری که میخواستی نشد اما مرسی که برای آرزوهات جنگیدی. توی این سالی که گذشت کلی زمین خوردی؛ گریه کردی ؛ ناامید شدی و کم آوردی اما یادت نره کلی هم خندیدی انگیزه گرفتی هدفمند شدی با آدمای ارزشمندی آشنا شدی و رشد کردی .مریم عزیزم میخوام بهت بگم زندگی پر از تضاده پس بهت افتخار میکنم کهبا وجود همه تاریکی هایی که تجربه کردی نور زندگیت شدی . بهت تبریک میگم + نوشته شده در پنجشنبه بیست و پنجم اسفند ۱۴۰۱ ساعت 10:6 توسط maryam  |  تغییر...ادامه مطلب
ما را در سایت تغییر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : marygrafy بازدید : 58 تاريخ : دوشنبه 7 فروردين 1402 ساعت: 20:09

غمگینم که این حرف‌ها را می‌زنم. امّا شاید کمی به کار بیاید. در حین خواندنش یادتان باشد که از پذیرش فعالانه حرف می‌زنم و نه انفعال. ما همان آدم‌هایی هستیم که داریم برای خواسته‌ها و حقوقمان می‌جنگیم ولی همزمان باید تاب هم بیاوریم:وقتی ماشین بعد از ترمزی شدید در یک میلیمتری جدولِ کنار خیابان ایستاد، با وحشت به هم نگاه کردیم. گفت: "یک لحظه با خودم گفتم قطعاً می‌زنم. فقط فکر کردم کجا از همه آسیبش کمتره. برم همون سمت". خوشبختانه آن روز هیچ آسیبی ندیدیم امّا آن صبح بارانی و آن حرف برادرم شد قاعده مواجهه من با خیلی از اتفاقات: وقتی اوضاع خراب است و ناگزیر آسیب می‌بینی، انکار نکن، دست از همیشه برنده بودن بردار، بپذیر که آسیب می‌بینی و تنها اگر می‌توانی سعی کن آسیب را مدیریت کنی. این روزها اگر روانشناسی حرفی برای گفتن درباره شرایط حیرت‌آور و بحرانی ما داشته باشد چیزی شبیه حرف آن روز برادرم خواهد بود. باید بپذیریم که هرچند تلخ داریم آسیب می‌بینیم و ایده آسیبِ صفر را کنار بگذاریم. این ایده احتمالاً آسیب بیشتری به ما می‌زند. بپذیریم که در شرایط بحرانی هستیم و در این شرایط باید بعضی از باورها و انتظاراتمان را به تعلیق در بیاوریم وگرنه از پا در می‌آییم. باید بجنگیم امّا یادمان باشد که معیارهای خوشبختی و احساس کفایتمان را فعلاً پایین بیاوریم و اگر نمی‌رسیم، خودمان را برایش تنبیه نکنیم. یادمان باشد که این نرسیدن محصول بی‌عرضگی ما نیست، محصول بی‌کفایتی و شرارت دیگران است.#محمود_مقدسی + نوشته شده در جمعه پنجم اسفند ۱۴۰۱ ساعت 16:19 توسط maryam  |  تغییر...ادامه مطلب
ما را در سایت تغییر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : marygrafy بازدید : 64 تاريخ : جمعه 12 اسفند 1401 ساعت: 17:09

Become a Better Observer. Pay attention to your surroundings. There is a wealth of knowledge, wisdom, and examples in the world. mistakes and encountersGather ideas.Your mind tends to lose concepts and ideas too quickly. Prior to it being too late, try to capture them. Ideally, you should list or sketch each one individually.Read.I read a lot. Most likely, reading is the best use of time ever. Give reading at least 30 minutes each day. Ideally, always carry a book with you.. Review Your Day.prior to retiring to bed take ten minutes to reflect on your day. Think about the things you accomplished successfully and the errors you committed.. Begin your writing.The ability to write well has many benefits, but discipline is its greatest benefit. The discipline of thinking comes first. Your thoughts will stop being disorganized and erratic. Instead, they will progressively become organized and methodical. + نوشته شده در یکشنبه هفتم اسفند ۱۴۰۱ ساعت 8:29 توسط maryam  |  تغییر...ادامه مطلب
ما را در سایت تغییر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : marygrafy بازدید : 66 تاريخ : جمعه 12 اسفند 1401 ساعت: 17:09

توی کتابِ 101 essays that will change the way you think نویسنده میگه ما به اشتباه فرض می کنیم که وقتی صحبت از پیروی از "غرایز درونی"مون می شه، شادی "خوب" ـه و ترس و درد "بد". وقتی به انجام کاری فکر می کنیم که واقعاً دوستش داریم و روی اون سرمایه گذاری شده، هجوم ترس و درد را احساس خواهیم کرد بیشتر به این دلیل که مستلزم آسیب پذیریه. احساسات بد همیشه نباید به عنوان بازدارنده تفسیر بشن. اونا همچنین نشانگر این هستن که ما در حال انجام کاری ترسناک و ارزشمند هستیم. عدم تمایل به انجام کاری باعث می شه نسبت بهش احساس بی تفاوتی کنیم.ترس = علاقه + نوشته شده در جمعه بیست و یکم بهمن ۱۴۰۱ ساعت 12:19 توسط maryam  |  تغییر...ادامه مطلب
ما را در سایت تغییر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : marygrafy بازدید : 70 تاريخ : چهارشنبه 26 بهمن 1401 ساعت: 10:35

Dear Maryam,I hope this letter finds you well. I wanted to take a moment to express my empathy and understanding for the difficulties you have been facing lately. I know that life can be challenging at times and that it can be easy to get caught up in negative self-talk and criticism.But I want you to know that you are not alone in this. Everyone experiences struggles and setbacks at some point in their lives. What matters is how you respond to these difficulties, and I am proud of the strength and resilience you have shown in the face of adversity.I want to remind you of all the positive aspects of your personality and the strengths that make you unique. Your determination, kindness, and sense of humor are just a few of the many qualities that make you an amazing person. And even in the face of difficulty, you continue to strive and grow, which is truly admirable.I am grateful for all the ways you make the world a better place and for all the joy and happiness you bring to those around you. I am also grateful for the support of loved ones in your life, and for the opportunities you have to experience love and connection.So, as you read this letter, I want you to take a deep breath and to treat yourself with the same kindness, understanding, and compassion that you would offer to a dear friend. You deserve it.With love and supportMARYAM + نوشته شده در جمعه بیست و یکم بهمن ۱۴۰۱ ساعت 12:36 توسط maryam  |  تغییر...ادامه مطلب
ما را در سایت تغییر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : marygrafy بازدید : 56 تاريخ : چهارشنبه 26 بهمن 1401 ساعت: 10:35

دیروز اولین روز کاری حضوری من بود توی شرکت . یه ماه بود ریموت داشتم کار میکردم. و چقدر برام سخت بود ولی حسی که عصر موقع برگشتن داشتم برای اولین بار تجربه میکردم. حس واقعی خلق ارزش. مدت ها بود دنبالش بودم .این مرحله شاید برای سن من دیر باشه از نظر عرف جامعه. ولی از نظر من دیر و زود نداره وقتی بدستش میاری و حسشو تجربه میکنی خودش برد حساب میشه. این شرکت برام حس امنیت خونه رو داره .تک تک آدماش رو از ته قلبم دوست دارم از بالاترین مدیر تا آبدارچی. هیچ وقت فکر شم نمیکردم بعد از اون همه ریجکتی و ناامیدی یه همچین حایی برم. اونقدر بستر رشد و یادگیری داره برام که اگه پولی هم بهم ندن بازم من بردم.maryam your efforts and hardworking fainaly payed of .I am so proud of you + نوشته شده در دوشنبه بیست و چهارم بهمن ۱۴۰۱ ساعت 10:25 توسط maryam  |  تغییر...ادامه مطلب
ما را در سایت تغییر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : marygrafy بازدید : 68 تاريخ : چهارشنبه 26 بهمن 1401 ساعت: 10:35

از حدودا دو سال پیش کاملا روشن و واضح فهمیدم که حقیقتا مهم‌ترین نیاز و خواسته‌ی من در زندگی آزادی هست و به دنبال تعریف ابعاد آزادی بودم. آزادی در مکان و زمان انجام کارها، آزادی مالی، آزادی احساسی، آزادی افکار و عقاید و بیان و ….بذارید با یه مثال منظورم از آزادی رو توضیح بدم. یه مدت سعی کردم که برم و توی یه شرکتی استخدام بشم . اما واقعا دیدم نمیتونم قبول کنم که کسی برام تعیین کنه که چه زمانی بیام و برم و چی کار کنم و چی کار نکنم.یا مثلا من در مورد خودم اینو متوجه شدم که وقتی برای کاری روتین در نظر میگیرم بعد از مدتی وسوسه عجیبی برای قطع کردن‌های گاه‌گاه روند روتین دارم. دلیل مشخصی پیدا نمیکردم و به خودم میگفتم لابد خب پایبندی به روتین سخته و منم تمایل به تنبلی و فرار رو دارم تجربه میکنم. الان متوجه شدم مساله همون آزادی هست که نیاز بنیادین منه در زندگی. آزادی پرهیز کردن! روتین میتونه تبدیل به زندان بشه و آزادی رو ازم بگیره. من همون اندازه که به آزادی برای ست کردن روتین نیاز دارم، به همون اندازه آزادی میخوام برای استاپ کردن‌ها. چقدر انتخاب لغات مناسب برای توصیف یک رفتار میتونه منجر به تغییر نگاه و برداشت ما از خودمون بشه. اون‌کجا که من بگم از روی تنبلی و بی‌ارادگی روتینم رو قطع کردم یا بگم نیاز به آزادی در رهاکردن منو به یه استراحت سوق داد. البته که یادم میمونه روی دیگر سکه‌ی آزادی، مسئولیته. من باید با هر بار قطع کردن و استراحت دادن به خودم در میان یک روتین، مسئولیت بازگشت مجدد در زمان و مکان و شرایط مناسب رو بر عهده بگیرم.( البته که اگه آزادی هست هیچ بایدی در کار نیست و من آزادم که به روتینم برگردم یا نه ☺️ تغییر...ادامه مطلب
ما را در سایت تغییر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : marygrafy بازدید : 68 تاريخ : دوشنبه 10 بهمن 1401 ساعت: 16:11

من اشتیاق دارم به زندگی، به دوست داشتن‌های عمیق، به دیوانگی‌های مدام، به عشق...من اشتیاق دارم به مسیرهای نرفته، به مقصدهای بعید، به هر آن‌چیزی که دیگران از آن دست کشیده‌اند، به آن فکر نکرده‌، یا دست‌نیافتنی و محال پنداشته‌اند.من اشتیاق دارم به بودن، به دوام آوردن، به لبخند زدن در نهایتِ دشواری.من اشتیاق دارم همان راهی را بروم که می‌گویند نمی‌شود، همان کاری را بکنم که می‌گویند نمی‌توانی و به مقصدهایی برسم که هیچ‌کس تا به حال نرسیده!من هیجان دارم برای آن روزی که بعد از یک خستگی طولانی، میان قلعه‌ی آرزوهام نشسته باشم، نفسی عمیق بکشم و بگویم: سخت بود، خیلی سخت، ولی من ثابت کردم که می‌شود، که غیرممکن نیست. که هیچ چیز برای کسی که جسورانه می‌ایستد، می‌جنگد و جا نمی‌زند، غیر ممکن نیست. تغییر...ادامه مطلب
ما را در سایت تغییر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : marygrafy بازدید : 71 تاريخ : دوشنبه 10 بهمن 1401 ساعت: 16:11

تو به خودت بدهکاری! به چشمات؛برای دیدنِ لحظه ی موفقیتت! به گوش هات؛برای شنیدن اسمت از میکرفن ها! به پاهات؛برای قدم زدن تو دانشگاه یا محل کارِ رویایی ات! به دستات؛برای تلاشششون! به قلبت؛برای این همه صبوری و قشنگیش!

تغییر...
ما را در سایت تغییر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : marygrafy بازدید : 69 تاريخ : دوشنبه 10 بهمن 1401 ساعت: 16:11