تورم ترمز بریده

ساخت وبلاگ

غمگینم که این حرف‌ها را می‌زنم. امّا شاید کمی به کار بیاید. در حین خواندنش یادتان باشد که از پذیرش فعالانه حرف می‌زنم و نه انفعال. ما همان آدم‌هایی هستیم که داریم برای خواسته‌ها و حقوقمان می‌جنگیم ولی همزمان باید تاب هم بیاوریم:

وقتی ماشین بعد از ترمزی شدید در یک میلیمتری جدولِ کنار خیابان ایستاد، با وحشت به هم نگاه کردیم. گفت: "یک لحظه با خودم گفتم قطعاً می‌زنم. فقط فکر کردم کجا از همه آسیبش کمتره. برم همون سمت". خوشبختانه آن روز هیچ آسیبی ندیدیم امّا آن صبح بارانی و آن حرف برادرم شد قاعده مواجهه من با خیلی از اتفاقات: وقتی اوضاع خراب است و ناگزیر آسیب می‌بینی، انکار نکن، دست از همیشه برنده بودن بردار، بپذیر که آسیب می‌بینی و تنها اگر می‌توانی سعی کن آسیب را مدیریت کنی.

این روزها اگر روانشناسی حرفی برای گفتن درباره شرایط حیرت‌آور و بحرانی ما داشته باشد چیزی شبیه حرف آن روز برادرم خواهد بود. باید بپذیریم که هرچند تلخ داریم آسیب می‌بینیم و ایده آسیبِ صفر را کنار بگذاریم. این ایده احتمالاً آسیب بیشتری به ما می‌زند. بپذیریم که در شرایط بحرانی هستیم و در این شرایط باید بعضی از باورها و انتظاراتمان را به تعلیق در بیاوریم وگرنه از پا در می‌آییم. باید بجنگیم امّا یادمان باشد که معیارهای خوشبختی و احساس کفایتمان را فعلاً پایین بیاوریم و اگر نمی‌رسیم، خودمان را برایش تنبیه نکنیم. یادمان باشد که این نرسیدن محصول بی‌عرضگی ما نیست، محصول بی‌کفایتی و شرارت دیگران است.

#محمود_مقدسی

+ نوشته شده در جمعه پنجم اسفند ۱۴۰۱ ساعت 16:19 توسط maryam  | 

تغییر...
ما را در سایت تغییر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : marygrafy بازدید : 64 تاريخ : جمعه 12 اسفند 1401 ساعت: 17:09